کد مطلب:228599 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:174
کار نیک پنهان
یسع بن حمزه می گوید: مردی بر علی بن موسی علیه السلام وارد شد و عرض كرد: ای پسر رسول خدا! من مردی از دوستان شما هستم كه از سفر حج برمی گردم. توشه خود را گم كرده ام و مالی كه مرا به منزل برساند، ندارم. اگر به من كمكی كنید كه به شهر خود بازگردم. منتی خواهد بود از خدا بر من. مستحق صدقه نیستم، به مجرد رسیدن به شهر خود، مبلغ پرداختی شما را صدقه خواهم داد. آن حضرت،
[ صفحه 28]
دویست دینار به مرد مسافر داد و فرمود: اینها را در امور خود صرف كن و بدان ها تبرك جوی، و لازم نیست از طرف من صدقه بدهی. سپس حضرت از وی خواست از آنجا برود تا چشمش به حضرت نیفتد. و آن مرد نیز رفت. من از امام علیه السلام درباره ی این برخورد پرسیدم. فرمودند: چنین كردم تا ذلت درخواست را در چهره اش نبینم. آیا نشنیده ای كه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: كار نیكی كه به طور پنهانی انجام شود، معادل هفتاد حج خانه خداست. [1] .
[ صفحه 28]
دویست دینار به مرد مسافر داد و فرمود: اینها را در امور خود صرف كن و بدان ها تبرك جوی، و لازم نیست از طرف من صدقه بدهی. سپس حضرت از وی خواست از آنجا برود تا چشمش به حضرت نیفتد. و آن مرد نیز رفت. من از امام علیه السلام درباره ی این برخورد پرسیدم. فرمودند: چنین كردم تا ذلت درخواست را در چهره اش نبینم. آیا نشنیده ای كه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: كار نیكی كه به طور پنهانی انجام شود، معادل هفتاد حج خانه خداست. [1] .
[1] مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 360 و بحارالانوار، ج 49، ص 101.